آفرینش دختر بهاری

یک روز پر خاطره،سیزده بدر 1395

خلاصه تعطیلات عید هم تا چند ساعت دیگر به پابان می رسد....بله امروزسیزده بدر است.....ما به ویلای عمه ام  آمدیم.. عمو وعمه های دیگرم هم آمده اند....من با بچه های فامیل بازی کردم.....وسطی بازی کردیم...تاپ بازی کردیم...کل فامیل /بزرگتر/با هم بازی هپ کردیم...ومن نیت کردم سبزه گره زدم.وهفت سنگ در آب انداختم...تا شب آنجا ماندیم....حسابی خوش گذشت..... حالادیگر باید آماده میشدم، برای رفتن به مدرسه،پیک و وسایل دیگرم را جمع کردم..... دلم برای معلم ودوستانم تنگ شده بود......دوست داشتم هر چه زود تر صبح شود و به مدرسه بروم.  امسال هم مثل سالهای پیش تعطیلات خوبی داشتیم.....خدارو شکر میکنم ؛از اینکه: فامیل، دوستان ،پدرو مادر خوبی دارم ؛که در...
13 فروردين 1395